به گزارش «اقتصاد ۱۲۰» محمدتقی قلندرلکی در یادداشتی نوشت: این روزها، به واسطه ی مسئولیت دبیری انجمن صنایع بیسکویت، شیرینی و شکلات ایران، شاهد دیدن و شنیدن و چشیدن دردها و تلخی هایی هستم که کامم را نه به خاطر این تلخی ها، بلکه به واسطه ی درک نکردن رفتار یک بام و دوهوای تصمیم گیران و بی پشتوانه و تحلیل بودن برخی تصمیمات تلخ تر می کند!
عزیزان بر مبانی نخستین علم مدیریت آگاهند که؛ هر چیزی در عالم هستی علت و معلولی دارد و هر رابطه علی و معلولی بر ساختاری استوار است که باید دارای ورودی و خروجی مشخصی باشد؛ به طور مثال وقتی ورودی یک سیستم این باشد که دولت با قیمتگذاری دستوری، صنایع را ملزم به خرید گندم با قیمتی ۴۰ درصد بالاتر از نرخ جهانی و واردات گندم را هم ممنوع می کند، خروجی جز حذف صادرات ندارد. از سویی دیگر وقتی تورم بالاست و ورودی مالی خانوارها صرف رفع نیازهای اساسی می شود، خروجی جز حذف یا به حداقل رسیدن شیرینی و شکلات در سبد خانواده ها به دنبال نخواهد داشت!
افزایش ناگهانی و بدون کارشناسی قیمت دیگر مواد اولیه همانند آرد، شکر، روغن، چالش گازوئیل چندنرخی، قطعیهای مکرر برق، کمبود گاز، نوسانات نرخ ارز، انتظار چندین ماهه در صف تخصیص ارز، تغییرات خلقالساعه در ضوابط صادرات و فشارهای بیوقفه ادارات بیمه و مالیات ، همگی بخش کوچکی از دیگر ورودیهایی است که بر صنایع بیسکویت، شیرینی و شکلات ایران وارد شده اند که بی تردید هزینههای تولید کالای باکیفیت را بهطرز نگرانکنندهای افزایش دادهاند.
آیا همین طور که دولت، ناگهانی نرخ مواد اولیه را بالا میبرد، ما نیز مجازیم قیمت مصرفکننده را افزایش دهیم؟ حتی اگر مجاز باشیم با توجه به قدرت خرید مردم، تولید در چنین شرایطی رمقی برای زنده ماندن نخواهد داشت!
آیا تصمیم گیران آگاهند که نیمی از این صنعت با صادرات زندهاست و به واسطه ی درآمدهای صادراتی هزاران فرصت شغلی ایجاد شده؟
آیا حواسشان هست که ادامه این روند، به منزله، حذف بیسکویت، شیرینی و شکلاتهای سالم و استاندارد از سفره مردم و جایگزینی آنها با تولیدات زیرپلهای و تقلبی خواهد شد؟
آیا خبر دارید که در سایه تصمیمات اتخاذ شده مسیر واگذاری بازارهای صادراتی برندهای ملی ما در عراق، افغانستان، آسیای میانه و اروپا یکی پس از دیگری برای ترکیه، امارات و عربستان هموارتر می شود؟
ما سالها جنگیدهایم تا کام مردم شیرین بماند اما امروز، تلخی تصمیمات ناهماهنگ مردان سیاست، کام این صنعت را تلخ کرده است.
ما یارانه نمیخواهیم؛ ما فقط حق ادامه دادن میخواهیم.
ما خواهان حضور واقعی در کارگروههای سیاستگذاری برای تولید و صادرات هستیم؛ نه دعوت به جلسات نمایشی برای ابلاغ بخشنامههای خلقالساعه.
اگر امروز تدبیری اندیشیده نشود، فردا بسیاری از برندهای اصیل، فقط نامهایی در خاطرهها خواهند بود.
ما، تولیدکنندگان، در برابر هزاران کارگر این صنعت مسئولیم.
و شما هم در برابر تصمیمهایی که اگر امروز گرفته نشوند مسئولید!
شما در برابر پدران و مادران ایرانی که کودکیشان را با بیسکویت مادر، ساقهطلایی، پتی بور و آبنباتهای رنگی کارخانههای ایرانی گذراندهاند، مسئولید! برندهایی مثل مینو، ویتانا، گرجی، شیرین عسل، فرخنده، آناتا، باراکا، نادری، شونیز، آیدین، فرمند، عباسپور و دهها نام دیگر، اینها فقط یک نام تجاری نیستند؛ بخشی از حافظه عاطفی و اعتماد چند نسلاند؛ ستونهایی از صنعت ملی ایران که سال هاست کام ایرانیان را شیرین کرده اند. اما امروز، این ستونها ترک برداشته و به سوی تلخ کامی پیش می روند.




