برای اقتصاد ایران در سه دهه گذشته، شاید هیچ شاخصی گویاتر از شکاف مزمن و فزاینده میان نرخ رشد درآمد سرانه و نرخ تورم نباشد در طول این بازه زمانی،به استثنای دورههای بسیار کوتاه و گذرا،رشد اسمی درآمدهای مردم ایران، اعم از دستمزدبگیران و صاحبان درآمدهای غیرسرمایهای،همواره از نرخ تورم عقب مانده و این به معنای کوچک شدن مستمر و بیوقفه سفره حقیقی خانوارها و فرسایش قدرت خرید آنها بوده است
این پدیده، که در ادبیات اقتصادی از آن با عنوان «رشد حقیقی منفی درآمد سرانه» یاد میشود، صرفاً یک داده آماری نیست، بلکه یک نیروی فرساینده و ویرانگر است
نخستین و ملموسترین اثر این شکاف، فرسایش سیستماتیک قدرت خرید و سقوط رفاه خانوار است
پیامد دیگر این شکاف، که شاید از همه موارد مخربتر باشد، فرار سرمایه انسانی است
بدون ترمیم این شکاف بنیادین میان نرخ رشد درآمد سرانه و نرخ تورم، هرگونه تلاش برای دستیابی به توسعه پایدار، صرفاً تکرار سیاستهای شکستخورده گذشته و تعمیق بحران موجود خواهد بود