پژوهشهای روانشناسی و عصبشناسی نشان میدهند که اندوه میتواند حتی درک انسان از وزن بدن و حرکت را تغییر دهد.افراد زیادی گزارش میکنند که هنگام غمگینی کندتر میشوند، احساس سنگینی میکنند، یا حتی گویی نیرویی مانع برخاستن از تخت میشود. روانشناسان این پدیده را نوعی تجربه سایکوسوماتیک (روانتنی) میدانند؛ یعنی ذهن، بهطور مستقیم بدن را تحت تأثیر قرار میدهد.
دکتر «مارک ویلیامز»، استاد روانشناسی شناختی در دانشگاه آکسفورد، میگوید:«افسردگی یا اندوه شدید باعث افت انرژی روانی میشود و مغز برای صرفهجویی در انرژی، حرکت، گفتار و تصمیمگیری را کند میکند. این کاهش انرژی ذهنی توسط بدن بهصورت سنگینی یا فشار فیزیکی تجربه میشود.»
در زبان روزمره، تجربه چنین حسی را اینگونه توصیف میکنیم:«غم وزن دارد؛ وقتی غمگینم کند میشوم، نمیتوانم از جا بلند شوم، انگار دستگاه پرس روی بدنم افتاده است.»
از دید روانشناسان، چنین توصیفهایی نشاندهنده پیوند عمیق ذهن و بدن است. غم، نواحی مغزی مرتبط با کنترل حرکت و درد را فعال میکند؛ بنابراین درد روانی میتواند واقعاً «بدندار» به نظر برسد.
راهکار کوتاهمدت متخصصان:
تمرین نفس عمیق
تغییر وضعیت بدن
پیادهروی کوتاه
این کارها میتوانند چرخهی سنگینی روانی را بشکنند و انرژی مغز را بازگردانند.
در نهایت، شاید غم وزن فیزیکی نداشته باشد، اما مغز انسان آن را با تمام سلولها حس میکند؛ وزنی که دیده نمیشود، اما گاهی واقعیتر از هر جسمی است.