نان همواره در فرهنگ ایرانی جایگاه ویژهای داشته است؛ نان رزق، نان برکت، نان شرافت. زمانی نانوایی محلی بود که مردم با احترام واردش میشدند و نانوا بهعنوان خادم سفرهها حرمت داشت. اما امروز، واقعیتهای اقتصادی این جایگاه را به چالش کشیده است.
افزایش قیمت و کاهش کیفیت
نمونههای فراوانی از گرانی و افت کیفیت دیده میشود؛ نانی که باید قوت غالب مردم باشد، امروز با عناوینی مانند «یکرو کنجد» یا «دورو کنجد» با قیمتهای گزاف عرضه میشود، در حالیکه کنجدها با ذرهبین هم به سختی دیده میشوند. نان ساده هم با قیمتی که هر روز بالاتر میرود، دیگر نه ارزان است و نه پرمشتری.
نانِ بیرمق، سفرههای کوچکتر
در شرایطی که تورم به همه بخشهای زندگی سرایت کرده، نان نیز از این قاعده مستثنا نمانده است. کیفیت خمیر و پخت در بسیاری از نانواییها پایین آمده و نانی که باید مایه سلامت باشد، گاه چرک و بیکیفیت از تنور بیرون میآید. این وضعیت، بیاعتمادی مردم را افزایش داده و صفهای نانواییها را خلوتتر کرده است.
از احترام به نان تا کالایی شدن آن
انتقاد اصلی اینجاست که نان، دیگر فقط نان نیست؛ به کالایی اقتصادی بدل شده که در آن حاشیه سود، جای حرمت را گرفته است. در حالیکه نان باید نماد عدالت و امنیت غذایی باشد، امروز در رقابت با سایر کالاها، به کالایی پرهزینه و کمکیفیت تبدیل شده است.
حرمت نان همچنان باید در فرهنگ و زندگی ایرانی حفظ شود، اما واقعیت اقتصادی امروز نشان میدهد که بدون اصلاح سیاستهای تولید و نظارت جدی، «نان» از جایگاه برکت و قوت، به یک کالای سود آور بدل خواهد شد.