بیمیلی به فرزندآوری، در ایران نه تنها سلیقهی شخصی که از بیاعتمادی اجتماعی ریشه میگیرد. وقتی هزینهی بزرگ کردن یک کودک از تولد تا مدرسه چندین برابر درآمد ماهانهی خانوادههاست، وقتی امنیت شغلی، مسکن، آموزش و آینده مبهم است، تصمیم برای داشتن فرزند تبدیل به یک ریسک بزرگ میشود.
دهههاست که در سخنرانیها از «اهمیت خانواده» و «ضرورت افزایش جمعیت» گفته میشود، اما آنچه مردم در زندگی واقعی تجربه میکنند، برعکس است. در چنین شرایطی، چطور میتوان انتظار داشت نسل جوان به تولد فرزند فکر کند، وقتی خودش هنوز برای ماندن در شهر، کار و آرامش میجنگد؟
علیرضا رئیسی معاون وزیر بهداشت از لزوم همکاری همهی دستگاهها گفته، و درست هم میگوید. چون مسئلهی جمعیت دیگر فقط به وزارت بهداشت مربوط نیست. این بحران از دل اقتصاد، فرهنگ، آموزش و حتی احساس امید به آینده بیرون آمده است.
زیر یک میلیون تولد در شش ماه، فقط عدد نیست؛ تصویری است از جامعهای که دیگر نمیخواهد نسل بعدیاش را در همین وضعیت ببیند.




