خانه داشتن رویاست، همیشه بوده و هست و خواهد بود! اما یک زمانی مهم نبود خانه کجا، چه شکلی و در چه متراژی باشد. خانههای کوچک هم برای سرمایه گذاری بهترین انتخاب بودند اما حالا نه برای ذخیره پول بلکه از روی اجبار، خانههای زیر ۴۰ متر تنها انتخاب بسیاری از افراد شده است، آن هم نه برای خریدن، برای اجاره! قسمت تلخ ماجرا همین است!
افزایش افسارگسیختهی قیمت زمین، اجاره و ساختوساز، رویای خانهدار شدن را از طبقه متوسط ربوده و حالا سقفهای کوتاهتر، دیوارهای نازکتر و آشپزخانههایی بهاندازه عبور و مرور یک نفر، واقعیتی روزمرهاند. شهرهایی چون تهران، مشهد و شیراز، پر شدهاند از واحدهای کممتراژ که بیشتر به سلول شبانه شبیهاند تا خانه.
وقتی خانه دیگر جایی برای نفس کشیدن نیست، چه بر سر آرامش، خانواده و مفهوم زندگی شهری میآید؟ دولت همچنان از «نهضت ملی مسکن» سخن میگوید، اما در واقعیت، مردم از متراژ، از کیفیت و گاه از عزت نفس در حال عقبنشینیاند.
خانه زیر ۴۰ متر، فقط کوچک نیست؛ نماد جامعهای است که در آن، زندگی کردن هر روز تحت فشار بیشتری قرار میگیرد.




