دلار، این ارز بازیگوش مرتب از سر و کول بقیه ارزها خودش را بالا میکشد و نتیجهاش دور از انتظار و تصور روی همه زندگی ما اثرگذار است، اما چرا؟! برای خرید یک گوجه فرنگی یا برنج وطنی چرا باید با افزایش دلار، شاهد قیمت آنها باشیم؟!
وقتی نرخ دلار بالا میرود، اثر آن تنها روی تابلوهای صرافی دیده نمیشود؛ بلکه در زندگی روزمره مردم به شکل ملموس حس میشود. خرید سادهترین کالاها هم دیگر فقط یک انتخاب شخصی نیست، بلکه تصمیمی اقتصادی است. برای مثال خرید یک گوشی موبایل جدید دیگر به سادگی گذشته نیست. موبایلی که دیروز با ده میلیون تومان قابل خرید بود، امروز شاید دوازده یا سیزده میلیون تومان قیمت داشته باشد.
تأثیر دلار محدود به کالاهای وارداتی نیست و بسیاری از محصولات غذایی روزمره نیز به آن وابستهاند. کود شیمیایی، نهادههای دامی و بستهبندی اغلب محصولات وارداتی هستند و وقتی قیمت دلار بالا میرود، قیمت میوه، گوشت، مرغ و حتی نان نیز افزایش پیدا میکند. خانوادهای که پیشتر با بودجه مشخصی میتوانست سبد خرید هفتگی خود را تهیه کند، حالا مجبور است با هزینه بیشتری همان کالاها را خریداری کند.
افزایش دلار همچنین روی هزینههای خدمات اثرگذار است. مصالح ساختمانی وارداتی، هزینه تعمیرات و حتی خدمات آموزشی و تفریحی مانند کلاسهای زبان یا ورزش، همگی با تغییر قیمت ارز افزایش مییابند. این فشار باعث میشود خانوادهها مجبور شوند از برخی هزینهها صرفنظر کنند یا بودجه خود را بازآرایی کنند.
اثر روانی دلار نیز ملموس است. مردم احساس میکنند قدرت خریدشان کاهش یافته و تصمیمات روزمرهشان تحت فشار قرار گرفته است. خریدهای غیرضروری حذف میشوند، سفرهای تفریحی کوتاهتر یا حذف میشوند و حتی سبک زندگی روزمره تغییر میکند.
در واقع دلار دیگر فقط یک عدد روی تابلو نیست؛ بلکه عامل تعیینکنندهای در زندگی روزمره است. افزایش یا کاهش آن میتواند سبک زندگی مردم را در کوتاهمدت و بلندمدت تغییر دهد و مسیر تصمیمات اقتصادی آنها را شکل دهد.