غذاهای ایرانی است و برنج! اما این روزها سفرهها خیلی کمتر پلوی ناب ایرانی به خود میبینند. دستکم در قشر متوسط رو به پایین، افزایش قیمت تاثیر بسیار زیادی روی نوع تغذیه گذاشته است.
بازار برنج این روزها در مه بلاتکلیفی و سردرگمی فرو رفته است. هر روز خبرهایی مبنی بر تعدیل قیمت و تنظیم آن به گوش میرسد ولی خبرها در حد همان دو سه سطر باقی میمانند!
وزیر جهاد کشاورزی در تازهترین مصاحبه خود گفت: «تکلیفی برای تعیین قیمت برنج نداریم؛ فقط وارد میکنیم و نظارت میکنیم». جملهای ساده، اما پشت آن یک پرسش تیز و آزاردهنده پنهان است: اگر وزارت جهاد کشاورزی مسئول تعیین قیمت نیست، پس چه کسی باید مسئولیت حفظ ثبات و کنترل بازار را بر عهده بگیرد؟
واقعیت تلخ این است که بازار برنج سالهاست گرفتار نوسانهای شدید، کمبودهای مقطعی و افزایش قیمتهای بیرحمانه شده است. وقتی نهادی که مأمور کنترل بازار است از تعیین قیمت فرار میکند، قیمتها سرگردان میشوند و مصرفکننده تنها قربانی این بازی بیسر و ته است. برنج وارداتی هم اگر برسد، بدون سیاستگذاری قیمت، همچنان برای مردم دور از دسترس خواهد بود.
نظارت صرف، بدون قدرت تأثیر بر قیمت، شبیه رنگآمیزی سقف ترکخورده است؛ ظاهر را میپوشاند اما مشکل اصلی همچنان پابرجاست. تجربه گذشته نشان داده که در نبود سیاستگذاری شفاف، دلالان و واسطهها میدان را قبضه میکنند و مردم باید تاوان بیتدبیری را بپردازند.
سؤال مهم این است: وظیفه تنظیم قیمت با کیست؟ آیا وقت آن نرسیده که مرزها روشن شود و نهادی واقعی پاسخگو باشد؟ بازار برنج کالایی حیاتی است؛ نمیتوان آن را رها کرد و منتظر معجزه نشست. تا وقتی سیاستگذاری شفاف و فعال وجود نداشته باشد، سفره مردم همچنان تحت تأثیر نوسانات بیرحمانه قیمتها قرار میگیرد و این سردرگمی ادامه خواهد یافت.